یه کاری کن خدایا [ترانه]

ساخت وبلاگ
سحر شد باز نیومد خواب به چشم‌ام

نیومد خواب به چشم‌ام

نیومد خواب به چشم‌ام

____

نمی‌ره از سر ام فکرِ نگار ام

همون یاری که من دوست اش می‌دارم

همون یاری که وقتی بِ‌م می‌خنده

آتیش می‌گیره این قلبِ نزار ام

دیگه طاقت ندارم

آی خدا طاقت ندارم

____

خدا امشب دل‌ام تنگه

دلِ یار ام مثِ سنگه

خدا من شکوه دارم

ول‌ام کرده نگار ام

دیگه طاقت ندارم

دیگه طاقت ندارم 

(۲)

____

آی خدا

اون با بزرگون می‌پره

از این و اون دل می‌بره

از حالِ من اون بی‌وفا

خبر نداره جانم خبر نداره

____

الان شیش ساله تو عشق‌اش اسیرم

نمی‌تونم دیگه آروم بگیرم

دل‌ام خونه رخ‌ام زرده

خوراک‌ام آهه و درده

نمی‌دونم که یار من

دل‌اش پیشِ کی گیر کرده

امان کار این دنیا

فغان از کار این دنیا

(۲)

____

خود ات رحمی بکن بر من خدایا

یه کاری کن یه کاری کن خدایا

برس به داد این قلبِ کباب‌ام

یه کاری کن بیاد یار ام به خواب‌ام

[شعر]...
ما را در سایت [شعر] دنبال می کنید

برچسب : خدایا,ترانه, نویسنده : fkahff8 بازدید : 217 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 6:11