ستاره های گریزپا [یادداشت]

ساخت وبلاگ

آن چه ما با آن راه خود را روشن می داریم، فروغ ستاره ای ست. ستاره ای مرده - و یا شاید گم شده- اندیشه ها به تمامی فروغ ستاره اند. پژواک ستاره اند. ستاره ای مرده.


او کنج اتاق اش نشسته به انتظار. از پنجره ستاره را می بیند. یک دم، یک لحظه و بعد ستاره در آسمان -که جای اوست- گم می شود. او در ستاره چیزی می خواند: یک کلمه، یک حرف.  و چه کسی می داند چه کلمات بسیاری در دل ستاره بود و او فرصت خواندن نیافت؟ و او جهان خودش را در فروغ یک کلمه می سازد.


و تمام اندیشه های ما فروغ ستاره هایی مرده اند. ستاره هایی که یک لحظه پدیدار می شوند و اما همیشه می تابند.


کجاست آن متنی که کلماتش یکسره ستاره باشند؟ کجاست شاعری که آسمان اش ستاره باران باشد؟

[شعر]...
ما را در سایت [شعر] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fkahff8 بازدید : 206 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 14:36